قالب وبلاگ


******اسیر عشق ******
 
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان oخودمونی و آدرس mostefazxz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





رضا عطاران


رضا عطاران

  • از چه چیزی خیلی می‌ترسید؟

مرگ. مثل چی از مرگ می‌ترسم!

  • اگر قدرت این را داشتید که چیزی را در دنیا تغییر بدهید، چه چیزی را تغییر می دادید؟

خیلی چیزها، ولی مهم‌ترین‌اش این است که کاری می‌کردم که کلا از اول نباشم.

  • این نگاه خیلی ناامیدانه نیست؟

نه، این‌طور فکر نمی‌کنم. مرگ ترسناک است، ولی این‌که از اول نباشم، چیز ترسناکی نیست. اگر از اول

نبودم،خب اصلا رضا عطارانی نبود که حالا در این شرایط باشد یا نباشد.

  • چرا؟ مگر شما زندگی را دوست ندارید، یا از زندگی‌ای که کرده‌اید، راضی نیستید؟

من فکر می‌کنم وقتی هستم، باید طوری زندگی کنم که راضی باشم، ولی اگر نبودم، راحت‌تر بودم.

  • ا

 


ادامه مطلب
[ جمعه 8 مهر 1390برچسب:, ] [ 23:4 ] [ *.مصطفی.* ]

دیدار تیم والیبال هنرمندان و تیم ملی بانوان


 

تیم والیبال بانوان هنرمندان جمعه 4 شهریور در دیداری خیریه به مصاف تیم ملی والیبال بانوان رفت . این دیدار در خانه والیبال تهران از ساعت 22 برگزار شد.

بازی تیم‌ ملی والیبال بانوان و هنرمندان با هدف کمک به کودکان بی‌سرپرست ، معلول و دختران زندانی زیر ۱۸ سال برگزار شد.

* تیم والیبال هنرمندان ساعت نه شب با لباسی به رنگ نارنجی وارد سالن شد و مورد استقبال تماشاگران حاضر در سالن قرار گرفت.

* تیم ملی والیبال نیز ساعت نه و نیم شب با لباسی به رنگ سبز و سفید وارد سالن شد.

* هنرمندان پیش از آغاز مسابقه با ملی‌پوشان عکس یادگاری گرفتند.

* بعد از حضور تیم هنرمندان، تماشاگران حاضر در سالن و عکاسان خبری از آنها عکس گرفتند که به دلیل شلوغ شدن سالن و ایجاد بی‌نظمی، مسئولان برگزاری این دیدار به طور مداوم به عکاسان تذکر می‌دادند که همه در جای خود بنشینند.

* همسر احمدرضا عابدزاده، دروازه‌بان سابق تیم ملی، شهرزاد مظفر، سرمربی تیم ملی فوتسال بانوان، آرام جعفری و نیلوفر اردلان، کاپیتان تیم ملی فوتبال برای تماشای این مسابقه در سالن حضور داشتند.

* پوران درخشنده و بهنوش بختیاری از تیم هنرمندان از غایبان این مسابقه بودند.

* رویا تیموریان و لادن مستوفی از هنرمندانی بودند که بیش از همه مورد تشویق تماشاگران قرار گرفتند.

* فدراسیون والیبال یک تابلو به مهری خرازی، سرمربی تیم هنرمندان هدیه کرد.

* عکاسان زیادی از رسانه‌های مختلف برای پوشش تصویری این مسابقه در سالن حضور داشتند.

* با وجود برگزاری مسابقه با پوشش اسلامی، تنها بانوان حق تماشای این بازی را داشتند که نیمی از سالن نیز در اختیار تماشاگران قرار گرفته بود.

 



 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:50 ] [ *.مصطفی.* ]

عکس های جدید هانیه توسلی

.
 


عکس های جدید هانیه توسلی

 


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 21:36 ] [ *.مصطفی.* ]

ماموران پليس پايتخت در طرحي ضربتي مناطقي از غرب تهران را از دستگاه‌هاي گيرنده ماهواره پاكسازي و افرادي را كه مجددا نسبت به نصب ديش ماهواره اقدام كرده بودند، به مراجع قضايي معرفي كردند.

به گزارش ايسنا در اين عمليات، ماموران پليس با به همراه داشتن حكم قضايي ضمن ورود به پشت بام منازل و جمع‌آوري ديش‌هاي ماهواره، در منطقه اكباتان با عمليات «راپل» نسبت به جمع‌آوري ديش‌هايي كه در طبقات اين مجتمع‌ها در منظر عموم قرار داشت اقدام كردند.

ماموران پليس پايتخت همچنين در مناطقي كه طرح جمع‌آوري ديش‌هاي ماهواره در آنجا اجرا شده بود ولي مالكان نسبت به نصب مجدد اقدام كرده بودند ضمن جمع‌آوري ديش‌ها، با حكم قضايي به منازل اين افراد ورود كرده و دستگاه‌هاي گيرنده را نيز جمع‌آوري كردند. از سوي ديگر تعدادي از متخلفان در اين خصوص به مراجع قضايي معرفي شدند.

به گزارش ايسنا، پيشتر پليس هشدار داده بود كه افرادي كه پيش‌تر ديش‌هاي ماهواره‌شان جمع شده ولي مجددا نسبت به نصب ديش اقدام كرده كنند به مراجع قضايي معرفي مي‌شوند.

اجراي اين طرح در ادامه طرح‌هاي امنيت اجتماعي در حال انجام است و با اقدامات صورت گرفته و طرح ضربتي پليس، مناطقي از غرب تهران از ديش‌هاي ماهواره و دستگاه‌هاي گيرنده پاكسازي شد.

بر اساس اعلام پليس، اجراي اين طرح از روز شنبه در ساير مناطق تهران نيز آغاز خواهد شد.

 


جمع آوری ماهواره ها با عملیات کماندویی


ادامه مطلب
[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 19:7 ] [ *.مصطفی.* ]

پسر: من بچه تجریشم. شما چی؟
دختر : ما هم خونمون اونجاس. شما کجای تجریش می شینین؟
پسر: خیابون دربند. شما چی؟
دختر : خیابون دربند؟ کجای خیابون دربند؟
پسر : خیابون دربند. خیابون…… کوچه……پلاک….شما چی؟
دختر: اسم فامیلی شما چیه؟
پسر: من؟ حسینی! چطور؟عـرفـــان ـ-ـ_ـ-ـ:دختر: چی؟وحید تویی؟ خجالت نمی کشی چت می کنی؟تو که گفتی امروز با زنت می خوای بری قسطای عقب مونده خونه رو بدی.!مکانیکی رو ول کردی نشستی چت می کنی؟
پسر : اِ عمه ملوک شمائین؟چرا از اول نگفتین؟راستش! راستش!دیشب می خواستم بهتون بگم امروز با فریده…. آخه می دونین………..دختر : راستش چی؟ حالا آدرس خونه منو به آدمای توی چت میدی؟می دونم به فریده چی بگم!پسر: عمه جان ! تو رو خدا نه! به فریده چیزی نگین!اگه بفهمه پوستمو میکّنه!عوضش منم به عمو فریبرز چیزی نمی گم!دختر:‌ او و و و م خب! باشه چیزی بهش نمیگم.دیگه اسم فریبرزو نیاریا!راستی من باید برم عمو فریبرزت اومد. بای
پسر: باشه عمه ملوک! بای

متن از یه چت به جون خودم از دستش نده

[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 19:4 ] [ *.مصطفی.* ]

اختتامیه پانزدهمين جشن خانه سينما درعمارت مسعوديه برگزار شد.     

آئين پاياني پانزدهمين جشن خانه سينما جمعه شب مورخ  25 شهريور ماه در عمارت مسعوديه تهران واقع درميدان بهارستان برگزار شد كه اينجا بدون من با 6 تنديس، جدايي نادر از سيمين با 5 تنديس و يه حبه قند با 3 تنديس  به ترتيب اول تا سوم شدند و بيشترينها را به خود اختصاص دادند. اين درحالي است كه جوايز اصلي ازجمله بهترين كارگرداني، بهترين فيلم و فيلمنامه به فيلم جدايي نادر از سيمين اصغر فرهادي رسيد.

آخرين جشن ازسري جشنهاي پانزدهمين جشن سينماي ايران راس ساعت 21 با سرود جمهوري اسلامي ايران و تلاوتي چند از آيات قرآن كريم آغازشد.

مجري اين مراسم كه احسان كرمي بود، تاپايان مراسم خودرابرروي سن نشان نداد و فقط صداي او شنيده مي شد كه حامد بهداد گفت: " اين برنامه منو ياد بفرماييد شام انداخت..." . كرمي پس از شروع مراسم و عرض سلام وتبريك به مناسبت اين جشن و روز ملي سينما ازحضار خواهش كرد به احترام همه در گذشتگان سالهاي قبل، فاتحه اي ذكر كنند.

كيومرث پوراحمد كه برروي سن دعوت شد تا چندكلمه اي رابه عنوان دبير امسال جشن با حضار حرف بزند، ابتدا از شمس پور و محمد مهدي عسگرپور به دليل حفظ استقلال خانه سينما، از مازيار ميري به خاطر همه زحماتش و تحمل سختي ها، اعتراض ها و ناخوشي ها تشكر ويژه اي كرد. او در ادامه از همه اهالي سينما خواست تا اتحادشان را حفظ كنند و افزود خانواده سينما جشن خانه سينما را باور دارند.

يكي از نكات جالب اين جشن، تقديم پانزده لحظه به پانزده هنرمند بود كه به ترتيب عبارتند از: اصغر بيچاره، بهرام بيضايي، سيف الله داد، پرويزدوايي، اصغر شاهوردي، ملك جهان خزاعي، ابراهيم حاتمي كيا، جلال الدين معيريان، محمدرضا شجريان، عباس گنجوي، مازيار پرتو ، پرويز پرستويي ، هوشنگ مرادي كرماني ، امير نادري و هارون يشايايي.

مديرعامل خانه سينما محمد مهدي عسگرپور هم كه به روي سن دعوت شده بود براي اهداي تنديس ، از پوراحمد و ميري تشكر كرد و افزود ما در شرايطي هستيم كه امكان بررسي شرايط زندگيمون نيست و ازخانواده محترم سينما خواهش مي كنم كمك كنند امكان بررسي شرايط خودمان راپيدا كنيم كه نقاط مثبت و منفي خودمان را بيابيم و مثبتها را تقويت كنيم. همچنين عسگرپور از  8 سال دفاع  مقدس يادي كرد و آغاز هفته دفاع مقدس را گرامي داشت و خاطرنشان شد كه اين 8 سال حق زيادي به گردن سينما دارد و در آخر سخنانش خواستار اين شد كه قدر سينما را بدانند و به آينده بهتر انديشيده شود.

يكي ديگرازخبرهاي خوش اين جشن، انتخاب فيلم اصغرفرهادي به عنوان نماينده ايران براي فرستادن به اسكار بود كه كيومرث پوراحمد در ادامه اين خبرگفت: " من بعد از 2 تا فيلم اول فرهادي نوشتم و گفتم فرهادي ازبزرگان سينماي ايران است  و خوشحالم كه به سرعت داره از بزرگان سينماي جهان مي شه" همچنين او افزود فرهادي هم با همين دوربين هاي كوچك كاركرده و اين دغدغه است كه فيلم را جهاني مي كند نه دوربينهاي بزرگ.

پايان بخش اين مراسم هم اجراي زنده شهداد روحاني به همراه مهران مديري بود كه همه حضار به شدت مورد تشويق خود قرار دادند و سرود جمهوري اسلامي ايران به خوانندگي بازيگران سينماي ايران به صورت زنده و مراسم زيباي آتش بازي حسن ختام پانزدهمين جشن خانه سينما شدند و به اميد جشنهاي بهتر در آينده و سالهاي ديگر و آرزوي استقلال براي خانه سينما و سينما.

نشان ويژه اين جشن را محمد مهدي عسگرپور و فرهاد توحيدي به جلال شمسيان مديرعامل شركت نوين عرفا كه حامي جشن پانزدهم بود، اهدا كردند.

واما تقسيم تنديس ها و ديپلم هاي افتخار و اهداي آنها به صورت زيرمي باشد:

ديپلم افتخاربهترين عنوان بندي: شهاب الدين نجفي براي فيلم خيابان هاي آرام

ديپلم افتخاربهترين آنونس فيلم: ميثم مولايي براي فيلم آخرين سرقت

ديپلم افتخاربهترين تيزرفيلم: اميرشيبان خاقاني براي فيلم سيزده59

ديپلم افتخاربهترين پوسترفيلم: آرش صادقي براي فيلم يه حبه قند  و  عليرضا نصرتي براي فيلم جدايي نادرازسيمين

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين عكس فيلم: علي نيك رفتاربراي فيلم يه حبه قند

تنديس شايستگي بهترين كارگردان فيلم اول: اميرثقفي براي فيلم مرگ كسب و كارمن است

ديپلم افتخاربهترين كارگردان فيلم اول: وحيدنصيريان براي فيلم سينمايي انيميشن قلب سيمرغ

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين فيلم اول: آينه هاي روبرو به تهيه كنندگي فرشته طائرپور

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين جلوه هاي ويژه بصري: اميررضامعتمدي براي فيلم 33روز

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين جلوه هاي ويژه ميداني: نجف فتاحي براي فيلم راه آبي ابريشم

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين صدابرداري صحنه: مهران ملكوتي براي فيلم خيابان هاي آرام

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين صداگذاري: اميرحسين قاسمي براي فيلم اينجا بدون من

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين طراحي لباس: اصغرنژادايماني براي فيلم مهتاب روي سكو

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين طراحي صحنه: آتوساقلمفرسايي براي فيلم اينجا بدون من

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين بازيگرنقش مكمل زن: نگارجواهريان براي فيلم اينجا بدون من

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين بازيگرنقش مكمل مرد: شهاب حسيني براي فيلم جدايي نادرازسيمين

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين چهره پردازي: عبدالله اسكندري براي فيلم يه حبه قند

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين موسيقي متن: كارن همايونفربراي فيلم جرم

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين تدوين: محمدرضاموئيني براي فيلم سعادت آباد

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين فيلمبرداري: حميدخضوعي ابيانه براي فيلم اينجا بدون من

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين بازيگرنقش اول زن: فاطمه معتمدآريا براي فيلم اينجا بدون من

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين بازيگرنقش اول مرد: رضاعطاران براي فيلم اسب حيوان نجيبي است

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين فيلمنامه اقتباسي: بهرام توكلي براي فيلم اينجا بدون من

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين فيلمنامه ارجينال: اصغرفرهادي براي فيلم جدايي نادرازسيمين

تنديس شايستگي وديپلم افتخاربهترين كارگرداني: اصغرفرهادي براي فيلم جدايي نادرازسيمين

تنديس شايستگي و ديپلم افتخاربهترين فيلم: جدايي نادرازسيمين به تهيه كنندگي اصغرفرهادي


كمال تبريزي ، حسن پورشيرازي ، عليرضا خمسه ، مجيد اخوان ، غلامرضا موسوي ،مهدي فخيم زاده ، ابراهيم حقيقي ، آنا نعمتي ، هانيه توسلي ، يدالله صمدي ، جهانگير ميرشكاري ، منوچهر اسماعيلي ، نيكي كريمي ، مسعود بهنام ، ويشگا آسايش، رامبد جوان، پانته آ بهرام، اميراثباتي، باران كوثري ، حامد بهداد ، هنگامه قاضياني ، صابر ابر ، فريبا كوثري ، داوود ميرباقري ، شهداد روحاني ، همايون شجريان ، مهناز افشار ، واروژ كريم مسيحي ، عليرضا زرين دست ، مسعود رايگان ، رويا تيموريان ، همايون اسعديان ، مريلا زارعي ، مهران مديري ، كامپوزيا پرتوي ، امين تارخ ، محمود دولت آبادي ، فرهاد توحيدي ، كيومرث پوراحمد ، حسين ياري ، ابوالحسن داوودي ، محمد علي نجفي و محمد مهدي عسگرپور از اهداكنندگان جوايز جشن امسال بودند كه از ميهمانان ويژه اين مراسم محمود دولت آبادي بود كه به شدت مورد تشويق حضار قرار گرفت. از ديگر بخشهاي جشن كه مدعوين را به وجد آورد، پخش كوتاهي از صداي محمدرضا شجريان بود كه شديدا حضار تشويق كردند و ايستادند.

 

تصاویر زیبا از پانزدهمين جشن بزرگ سينماي ايران


مهران مدیری



ادامه مطلب
[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 19:3 ] [ *.مصطفی.* ]
[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 19:1 ] [ *.مصطفی.* ]

یاد دوران
چارده سال است که می‌خندی در این قاب ..... هنوز جوان مانده‌ای! چارده سال است که می‌گریم بر این قاب ..... چه قدر پیر شده‌ام!
-----------------------------------------------------------------

دوران کودکی
دوچرخم رو در زیرزمین قایم کردم تا هیچکی نتونه اونو بدزده مداد رنگیم رو در جامدادی گذاشتم که گم نشه. لباسم رو در گنجه گذاشتم و درش رو قفل کردم که دست کسی به اونا نرسه توپم رو تو کیسه توری گذاشتم و به دیوار زدم تا هیچکی اون رو بر نداره. سال‌ها و سال‌ها از اونا مواظبت کردم ولی نمی‌دونم چه وقت، کی، از کجا اومد و روزای کودکیم رو برد.

--------------------------------------------------------------

خجالت
می‌خوام ببرمت آسایشگاه، جایی که پیر پاتالای همسن و سال خودت هستن همشون مثل خودت دندون شیری‌هاشون افتاده. منم دیگه مجبور نیستم عذاب دیدن صورت چروکیده‌ات رو تحمل کنم. اما من هر وقت تو رو نگاه کردم، لحظه تولدت رو به یاد آوردم و از داشتنت به خودم بالیدم. نبینمت دلم می‌گیره ...
--------------------------------------------------------------

خیانت
دیدم، فهمیدم، سرم گیج رفت اما ایستادم. دید، فهمید، ترسید. جلو رفتم: گل من، باغچه نو مبارک
----------------------------------------------------------
نـــفـــرت

معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت که میخواهد با آنها بازی کند.
او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آن به تعداد آدمهایی که از آنها بدشان میآید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.
فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند.
در کیسه بعضی ها 2 بعضی ها 3، و بعضی ها 5 سیب زمینی بود.
معلم به بچه ها گفت: تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند.

روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده.
به علاوه ، آنهایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند.
پس از گذشت یک هفته بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند.

معلم از بچه ها پرسید: از اینکه یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید؟
بچه ها از اینکه مجبور بودند ، سیب زمینی های بد بو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.
آنگاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد: این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی که دوستشان ندارید را در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید.
بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را به همه جا همراه خود حمل می کنید.
حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید.
پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید؟!
---------------------------------------------------------------------
درخشش کاذب!

یك روز صبح به همراه یكی از دوستان آرژانتینی ام در بیابان «موجاوه» قدم می زدیم كه چیزی را دیدیم كه در افق می درخشید.
هرچند مقصود ما رفتن به یك «دره» بود، برای دیدن آن چه آن درخشش را از خود باز می تاباند، مسیر خود را تغییر دادیم.
تقریباً یك ساعت در زیر خورشیدی كه مدام گرم تر می شد راه رفتیم و تنها هنگامی كه به آن رسیدیم توانستیم كشف كنیم كه چیست.
یك بطری نوشابه خالی بود.
غبار صحرایی در درونش متبلور شده بود.

از آن جا كه بیابان بسیار گرم تر از یك ساعت قبل شده بود، تصمیم گرفتیم دیگر به سمت «دره» نرویم.
به هنگام بازگشت فكر كردم چند بار به خاطر درخشش كاذب راهی دیگر، از پیمودن راه خود باز مانده ایم؟
اما باز فكر كردم: اگر به سمت آن بطری نمی رفتیم چطور می فهمیدیم فقط درخششی كاذب است؟
« پائولو كوئیلو»
----------------------------------------------------------------------


"اشتباه موردی"
كارمندی به دفتر رئیس خود می‌رود و می‌گوید: «معنی این چیست؟ شما 200 دلار كمتر از چیزی كه توافق كرده بودیم به من پرداخت كردید.»
رئیس پاسخ می دهد: «خودم می‌دانم، اما ماه گذشته كه 200 دلار بیشتر به تو پرداخت كردم هیچ شكایتی نكردی.»
كارمند با حاضر جوابی پاسخ می دهد: درسته، من معمولا از اشتباه های موردی می گذرم اما وقتی تکرار می شود وظیفه خود می دانم به شما گزارش كنم.

..: داستانهای کوتاه :..

..: داستانهای کوتاه :..

[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 19:0 ] [ *.مصطفی.* ]

- روش جوادی:
یه بار یه جایی که توی دید طرف باشه و بتونه با دو تا شلیک خودشو بهت برسونه یهو غش می کنی و ولو می شی کف زمین.پس از چند دقیقه هذیون گفتن راجع به اینکه پسر اصغر قصاب اومده خواستگاریت اما تو نمی خواهی با اون شوهر کنی/ مثلا به ضرب آب قند به هوش می آیی و وقتی چشمت به طرف می افته یهو بغضت می ترکه و د گریه. وقتی خوب گریه هاتو کردی و پاشدی که بری طرف کلی اصرار میکنه که برسونت.اما از اون اصرار و از تو انکار.خلاصه راه می افتی که بری اما یجوری راه می ری که مطمئن بشی طرف می تونه تا خونتون تعقیبت کنه... تا اینجا تو کار خودتو کردی اما از اینجا به بعدش دیگه با اوس کریمه.


2- روش یاهو مسنجری:
این روش اخیرا کاربرد زیادی پیدا کرده و عمدتا هم به خاطر اینه که لازم نیست مستقیم توی چشمای طرف نگاه کنی و این برای آماتورها هم کمک خبلی بزرگیه.از ایکونهای گوگولی مگولی هم می تونی برای رسوندن مفهوم استفاده کنی.اما بدیشم اینه که بعضی وقتها توی چت یه سو تفاهم هایی پیش می آد که خر بیار و باقالی بار کن!!
نکته:این روش فقط وقتی کاربرد داره که مطلب بطور صریح ادا بشه اما به علت اینکه هیچ موجودی اصولا این کاره نیست پس بهتره که اصلا قیدشو زد!

3-روش بچه خر خونی:
همون داستان جزوه و این که خودت واردی.
نکته:متاسفانه از اونجایی که مجموع دو متغیر زیبایی و خر خونی در مورد دختر جماعت همیشه یه مقدار ثابته بنابراین بهتر که روی این روش خیلی حساب نکنی!


4-روش خرکی:
جلوی یکی از این لندکروز سیاهها بوسش می کنی که بدونه بخاطر بد بخت کردنش همه کار می کنی.

5-روش مذهبی خفن:
چهل شب جمعه جلوی در خونتون رو جارو می کنی و آجیل مشکل گشا پخش می کنی . تو ی این مدت به هر چی امامزاده و صاحب کرامات هست متوسل میشی و نذر می کنی که اگه حاجتت روا شد هر شب تو سقا خونه آس مم تقی یه شمع روشن کنی ...ایشالا که حاجتتو میگیری.
نکته:خواهر التماس دعا


6-روش از ما بهتران:
لازم نیست کاری بکنی. فقط انتخاب کن!


7-روش بچه مثبت:
طرف و به یه کافی شاپ دعوت می کنیو اونجا خیلی معقول و منطقی مساله رو بهش می گی.اونم احتمالا یه فرصتی می خواد که فکر کنه و بعدشم ایشالا که بعله رو می گه.
نکته:تا حالا چیزی خنده دار تر از این شنیده بودی؟


8-روش عرفانی:
میری لب چشمه که آب بیاری می بینی از قضا اونم انجاست.یه جوری که انگار حواست نیست پات می خوره به کوزه طرف و کوزه خورد و خاکشیر می شه.بعد لپات گل می اندازه و با عجله کوزتو پر می کنی و میری. اینجاست که طرف با خودش فکر می کنه:
اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی
خلالصه خیالت تخت باشه که کارت درسته!
نکته:
این روش در طی تاریخ امتحانشو بخوبی پس داده و بنا براین بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران معتقدن که بحران امروز ازدواج در اثر لوله کشی شدن آب بوجود اومده.


9-روش لوس گری:
یه دفعه یه سوسک می بینی و بنا میذاری به جیغ! آ ی جیغ نکش کی بکش.طرف هم که وضع و اینطور می بینه به هر قیمتی شده سوسک و به دیار باقی می فرسته. حالا تو همچین تحویلش می گیری که انگار شیر شکار کرده! و بعدشم مثلا از ترس سوسک یه مدتی خودتو بهش می چسبونی و ازش جدا نمی شی! اگه کارا تا اینجا خوب پیش بره ما بقیش تضمین شدست.


10-روش شهرستانی:
یه بار با چشم گریون و تن لرزون طوری که طرف بشنفه برای دوستت درد دل می کنی که چطوری وقتی داشتی می اومدی یه پسره ی چشم نا پاک تو رو دید زده و بهت متلک پرونده. بعدشم هقی می زنی زیر گریه. اینجاست که دیگه رگ غیرت طرف باد می کنه و حساب یارو با کرام الکاتبینه!


نکته: اگه کار به خون و خونریزی نکشه می تونی روی موفقییت حساب کنی. اما اوصولا زندگی با این آدم توصیه نمی شه.

ورود پسرا ممنوع//روش های مخ زدن پسرا//

[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 19:0 ] [ *.مصطفی.* ]

اسلحه مدرن مُهِمّات، مواد منفجره‌ای است که در جنگ‌افزار کاربرد دارد.. خَرج نام دیگری است برای ماده انفجاری در سلاح‌های گرم . در دوران قاجار، بیشتر به انبار مهمات و اسلحه «قورخانه» گفته می‌شد؛ اما امروزه اغلب به محل ساخت، تعمیر و ذخیرهٔ، مهمات و جنگ‌افزار، زرادخانه گفته می‌شود.

سرى دوم اسلحه مدرن

سرى دوم اسلحه مدرن

سرى دوم اسلحه مدرن

سرى دوم اسلحه مدرن

[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 18:58 ] [ *.مصطفی.* ]

نامه های یک پسر شیطون به خدا



"کودکی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام.



بابی پسر خیلی شری بود.


همیشه اذیت می کرد.


مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟



بابی گفت، آره.


مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.



نامه شماره یک


سلام خدای عزیز


اسم من بابی هست.


من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.


دوستدار تو


بابی


....


بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد.



نامه شماره دو


سلام خدا


اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.


بابی


....


اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد.



نامه شماره سه


سلام خدا


اسم من بابی هست.


درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.


بابی


....


بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده.


واسه همین پارش کرد.


تو فکر فرو رفت.


رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا.


مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.


....


بابی رفت کلیسا.


یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزديد ) و از کلیسا فرار کرد.


....


بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.



نامه شماره چهار


سلام خدا


" مامانت پیش منه. اگه می خواییش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده..

نامه های یک پسر شیطون به خدا..

[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 18:55 ] [ *.مصطفی.* ]



نامه یک دختر به همسر آینده اش ... !!!!!!

نامه یک دختر به همسر آینده اش ... !!!!!!


عزیزم!

می توانی خوشحال باشی، چون من دختر کم توقعی هستم.

اگر می گویم باید تحصیلکرده باشی، فقط به خاطر این است که بتوانی خیال کنی بیشتر از من می فهمی!
اگر می گویم باید خوش قیافه باشی، فقط به خاطر این است که همه با دیدن ما بگویند"داماد سر است!" و تو اعتماد به نفست هی بالاتر برود!

اگر می گویم باید ماشین بزرگ و با تجهیزات کامل داشته باشی، فقط به این خاطر است که وقتی هر سال به مسافرت دور ایران می رویم توی ماشین خودمان بخوابیم و بی خود پول هتل ندهیم!

اگر عروسی آن چنانی می خواهم، فقط به خاطر این است که فرصتی به تو داده باشم تا بتوانی به من نشان بدهی چقدر مرا دوست داری و چقدر منتظر شب عروسیمان بوده ای!

اگر می گویم هرسال برویم یک کشور را ببینیم، فقط به خاطر این است که سالها دلم می خواست جواب این سوال را بدانم که آیا واقعا "به هرکجا که روی آسمان همین رنگ است"؟! اگر تو به من کمک نکنی تا جواب سوالاتم را پیدا کنم، پس چه کسی کمکم کند؟!

اگر از تو توقع دیگری ندارم، به خاطر این است که به تو ثابت کنم چقدر برایم عزیزی!

و بالاخره...

اگر جهیزیه چندانی با خودم نمی آورم، فقط به خاطر این است که به من ثابت شود تو مرا بدون جهیزیه سنگین هم دوست داری و عشقمان فارغ از رنگ و ریای مادیات است

[ پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, ] [ 18:43 ] [ *.مصطفی.* ]
اس ام اس عاشقانه پیامک زیبا


اس ام اس عاشقانه زیبای مهر ماه

خسته شدم از بس به آدمایی که میخوان جای تو رو توی قلبم بگیرن گفتم :

ببخشید اینجا جای دوستمه ، الان برمیگرده !

 

.

 

دوبیتی عاشقانه

 

به امیدی که وفا خواهم دید / از تو تا چند جفا خواهم دید

 

گر توان وصل تو را دید به خواب / این چنین خواب کجا خواهم دید

 

طاق ابروی تو گر قبله شود / خوش اثر ها ز دعا خواهم دید . . .

 

آیا می دانی بدست آوردنت

 

تنها “استثناء” در

 

خواستن ، توانستن است . . . ؟

 

شمع، این مساله را بر همه کَس روشن کرد

 

که توان تا به سحر ، گریه ی بی شیون کرد . . .

 

اس ام اس جدید عاشقانه

 

پیرم و گاهی دلم یاد جوانی می‎کند / بلبل شوقم هوای نغمه‎خوانی می‎کند

 

همتم تا می‎رود ساز غزل گیرد به دست / طاقتم اظهار عجز و ناتوانی می‎کند . . .

 

.

جملات زیبای عاشقانه

 

تمامی مزرعه کافر صدایش میزدند

 

گل آفتاب‌گردان کوچکی را که عاشق باران شده بود . .

.

یک مترسک خریده ام

 

عطر همیشگی ات را به تنش زده ام

 

در گوشه اتاقم ایستاده

 

 

درست مثل توست ، فقط اینکه روزی هزار بار از رفتنش مرا نمی ترساند . . .

 

 

.

حالم را پرسیدند ، گفتم رو به راهم ! نمی دانند رو به راهی هستم که تو رفته ای . فار

[ دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, ] [ 13:58 ] [ *.مصطفی.* ]
اس ام اس و پیامک تولد همسر


اس ام اس تولد جدید و زیبا ،http://yalame-55.mihanblog.com/

هزاران بار خدا را شکر که چنین روزی را آفرید

تا باغ جهان نظاره گر شکفتن گلی چون تو باشد . . .

همسرم سالروز شکفتنت مبارک

تولدت آغاز زیباییها ست

 

هزاران گل یاس سپید تقدیمت میکنم

نمی دانم که دانستی دلیل گریه هایم را

 

نمی دانم که حس کردی سکوتم را

 

ولی دانم که می دانی من عاشق بودم و هستم

 

وجود ساده ات بوده که من اینگونه دل بستم

 

عزیزم همیشه عشق من هستی و خواهی بود

 

تولدت مبارک

.

 

خوشبختی من در بودن باتو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من است

 

تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی

 

زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو ، بهترین عشق دنیا

 

تولدت مبارک

.

 

ای زیباترین ترانه هستی

 

بدان که شب میلادت برایم ارمغان خوبیها و زیباییهاست

 

پس ای سرکرده خوبیها میلادت مبارک . . .

 

روز تولدت اولین روز از سفر ۳۶۵ روزه توست به دور خورشید

 

از سفرت لذت ببر

 

[ دو شنبه 4 مهر 1390برچسب:, ] [ 13:58 ] [ *.مصطفی.* ]

 

از اونجایی که خانومها به سالروز تولد حساس هستند در روز تولد همسرتان سعی کنید برخلاف میل او شمع به تعداد سالهای تولدش یا حتی چندتا بیشتر تهیه کنید.

قبل از رفتن به ماموریت سیمهای تلفن را دستکاری کنید تا ارتباط تلفن قطع شود تا علاوه بر آزار، چند صد هزار تومانی صرفه جویی اقتصادی به دنبال داشته باشد.

عکسهای قبل از ازدواج خودتان را با حسرت نگاه کرده و با صدای بلند بگویید چه اشتباهی کردم ، چی بودم و چی شدم.

در هنگام سرو شام در حالی که زیر لب با خود زمزمه میکنید، گاهی هم از رستوران نزدیک منزل تعریف و تمجید کرده و با حسرت به غذای همسرتان خیره شوید.

در مناسبتهای مختلف که لباس هدیه میدهید سعی کنید رنگی را انتخاب کنید که همسرتان از آن رنگ متنفر است و در زمان اهدا بگویید دیوانه هم این رنگ را میپسندد.

هشدار: تمام توصیه های بالا خطرناک است حتما'' قبل از انجام از میزان ظرفیت همسرتان مطلع شوید.

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:45 ] [ *.مصطفی.* ]

 

بیشتر خانمها ادعا دارن فقط صداقت طرف مقابل براشون مهمه  .خوب حالا می خواهیم برخورد یه خانم محترم دانشجو رو با مدلای مختلف پسری که بهش پیشنهاد میدن ببینینم تا بینیم خانمها حقیقتو میگن یا نه.........!

برخورد اول:   پسره از این بچه خجالتیهاست که تا این سن که رسیده با دختری نبوده اونم این شایعه رو شنیده که واسه دخترا فقط صداقت مهمه واسه همین خیلی ساده میره در مورد این که دلش پر از عشق و علاقست و جیبش پر از هیچی واسه دختره حرف میزنه دختره هم که با شنیدن این حرفا از همون لحظه جوابش معلومه اگه بامرام باشه میگه باید فکر کنم بعدا جوابتونو میدم ومیره و دیگه پشت سرشم نیگاه نمیکنه و اگه با مرام نباشه ...
 
برخورد دوم:   پسره از ایناست که همش سرش تو کتابه همون یه دفعه هم که سرشو از تو کتاب در میاره تا دختره رو میبینه عاشقش میشه این یکی چون کتاب زیاد خونده یه کم عقل داره زیاد در مورد جیبش سوتی نمیده ولی دختره که  تیز تر از این حرفاست آمار جیب طرفو از این ور اون ور در آورده بنا بر این چون پسره ریاضیش خوبه تا موقع امتحانا نگهش میداره که تو درسا ازش کمک بگیره بعد که خرش از پل رد شد همچین پسره رو میپیچونه که به کتاب بگه کباب...!

برخورد سوم:   پسره از نظر درسی و پولی  معمولیه یه روز جلوی دختره رو میگیره و میگه که دوساله میخواد بهش بگه دوستش داره ولی از ترس نه شنیدن جلو نمی اومده حالا تو همون هیر و بیر که پسره صداش میلرزه و صورتش قرمز شده و با همه وجود داره با هاش صحبت میکنه دختره دودوتا چارتاشو کرده ومیبینه خوب طرف سربازی که نرفته کارم که نداره برم با بقال سر کوچمون عروسی کنم بهتره . ولی از اونجا که میدونه چشم چند تا از دخترا دنبال پسرست به پسره میگه چند روز دیگه جوابتونو میدم تو این چند روز میره برنامه هاشو میچینه و یه روز که همه دخترا رو جمع کرده پسره رو صدا میکنه و با یه لبخنذ ملیح بهش میگه نه...............!! تا اقلا وسه پز دادن پیش بقیه دخترا یه استفاده ای از پسره کرده باشه

برخورد چهارم:   پسره از ایناس که مثل پیرهن عوض کردن دوست دختر عوض میکنه . خوب به طور طبیعی دخترا باید از چنین پسری بدشون بیاد ولی اتفاقا کا ملا" برعکس ....
 
در ضمن پسره یه حسن  مختصریم داره اونم اینکه مایه داره خوب همین حسن کافیه که دیگه بیخوی سرتونو درد نیاریم . چون حالا این دخترس که میره دنبال پسره...

برخورد پنجم:   چیه..! میپرسین که برخورد پنجم دیگه واسه چیه...؟ خوب عرض کنم که برخورد پنجم وسه مواقعیه که یه پسری به پست دختره بخوره که علاوه بر مایه دار بودن قیافه هم داشته باشه خوب میخواهید بدونین که این طور مواقع برخورد دخترا چیه..؟ باید بگم که من خودم یه بار دعوایی که بین دخترا سر همچین پسری پیش اومده بود و در نهایت کار به گیس و گیس کشی و حراست  کشیده رو دیدم

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:45 ] [ *.مصطفی.* ]

از وقتی 20 ساله شده‌بودم، نگران این بودم كه نكنه خواستگار نداشته‌باشم. از همون روز تصمیم گرفتم یه فكری بكنم. با خودم گفتم شاید اگه مانتوی كوتاهتری بپوشم، یا یخورده، آرایشم رو غلیظ‌تر كنم، یا  یخورده موهامو بیشتر بیرون بذارم، یه نفر پیدا بشه و جذب زیباییم بشه!

اتفاقا فكرم درست از آب در اومد. اونم نه یه نفر، چندین نفر مجذوب زیباییم شده بودن و دائم دور و برم می‌پلكیدن. یكی كرایه ماشینم رو حساب می‌كرد و یكی برام خوراكی می‌گرفت. یكی شده بود راننده‌ی شخصی و یكی شاعر مدیحه‌سرای من....

 

ولی نمی‌دونم كجای كارم اشكال داشت كه تا حالا كه سی و پنج سالمه، هیچكدومشون ازم خواستگاری نكرده!

 

 

 

 

 - الناز الی,ساجده ساجده, ,مهسا جیگیلی,                                 سهیلاااا                                       ,نازنین جوجو جیک جیک جیک,حنا جووووووووووون,الهام بیکران,یاسمین بانو,ماهک کیانی,نازنین فرامرزی,آنا ,سما میری,کیانازناز متنقی,حوا حسینی,جوجه اردک زشت ,سمانه احمدی,لیلا سلمانی,جوجو نازی دلتنگِ تنها,صهبا  آیرث,

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:42 ] [ *.مصطفی.* ]

عشق بی وفای من

 

دلم گرفته بود ، آن لحظه دلم هوای آغوشش کرده بود

تنها اشک بود که میریخت از گونه هایم ، در آن لحظه تنها او را میخواستم در کنارم

محکم مرا در آغوش خودش گرفت ، اشکهایم را از گونه هایم پاک کرد

و در گوشم گفت : دیوانه من که اینک در کنارتم

میگفت تا آخرش باتوام ، عزیزم آرام باش ، من در کنارتم

این را گفت و کمی آرام شدم ، اشک از چشمانم میریخت ،

دلم خالی شد و همین شد که من خوشحال شدم

مدتی گذشت دلم گرفته بود و او در کنارم نبود ، دلم گرفته بود او دلش با من نبود

دیگر او نبود تا اشکهایم را پاک کند ، با حضورش مرا آرام کند

در این لحظه تنها و دلگیر ، او نیز مرا تنها گذاشته بود

حالا وقتش نبود که نباشی ، حالا وقتش نبود که مرا در حسرت بودنت بگذاری

اینک در این لحظه ی تلخ و دلگیر تنها وجودت مرا آرام میکند،

آن حرفها ، همان حرفها را یادت هست؟ آنها مرا آرام میکند

تو اینک کجایی که حال مرا عوض کنی ، کجایی که مرا ناز کنی...

مگر نگفته بودی همیشه با منی ، مگر نگفته بودی نمیگذاری

دیگر حالم اینگونه شود ، نمیگذاری حالم خراب شود

معنی دلتنگی را میفهمی؟ تو اصلا میفهمی دلم چقدر برایت تنگ شده ؟

میفهمی چقدر دوستت دارم؟ میفهمی بدون تو این زندگی را نمیخواهم؟

میفهمی که اینک در این لحظه تنها به تو نیاز دارم؟

پس کجای ای عشق بی وفای من؟

کجایی که آرامم کنی ، کجایی که مثل آن روز مرا محکم  

در آغوش بگیری و با من درد دل کنی

دلم برای حرفهایت ، امیدهایت یک ذره شده ،  

آیا هنوز بر سر آن حرفهایت هستی ؟

یا اینکه من تو را گم کردم و دیگر پیدایت نمیکنم؟

به چه کسی بگویم دلم گرفته ؟  

به چه کسی بگویم تنها یک نفر است که میتواند آرامم کند ،

به چه کسی بگویم دردهای این دل خسته ،  

به چه کسی  بگویم عاشقم ولی تنها ، تنها ، تنهای تنها....

عاشق باشی و تنها باشی ،  

این رسمش نیست اگر بخواهی در این لحظه به یاد من نباشی ...
 بیا مرا با آن دلخوشی های پوچت آرام کن ، به همین هم قانعم!

بیا و مرا آرام کن حتی اگر از ته دلت مرا نخواهی ،  

حتی اگر دوستم نداشته باشی.... 

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:41 ] [ *.مصطفی.* ]


نامه عاشقانه خيلي جالب حتما بايد تا آخر بخوني


نامه عاشقانه خيلي جالب حتما بايد تا آخر بخوني تا متوجه بشي

نامه يک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش لطفا تا آخرشو بخونيد تا متوجه عشق پسر به دختر بشيد.

http://www.smstak.com/wp-content/uploads/2010/11/3u9xcunum4wfimsurpx.jpg


1- محبت شديدي كه صادقانه به تو ابراز ميكردم


2- دروغ و بي اساس بود و در حقيقت نفرت من نسبت به تو


3- روز به روز بيشتر مي شود و هر چه بيشتر تو را مي شناسم


4- به پستي و دورويي تو بيشتر پي ميبرم و


5- اين احساس در قلب من قوت ميگيرد كه بالاخره روزي بايد


6- از هم جدا شويم و ديگر من به هيچ وجه مايل نيستم كه


7- شريك زندگي تو باشم و اگرچه عمر دوستي ما همچون عمر گلهاي بهار كوتاه بود اما


8- توانستم به طبيعت پست و فرومايه تو پي ببرم و


9- بسياري از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم


10- اين خودخواهي ، حسادت و تنگ نظري تو را هيچ كس نميتواند تحمل كند و با اين وضع


11- اگر ازدواج ما سر بگيرد ، تمام عمر را


12- به پشيماني و ندامت خواهيم گذراند . بنابراين با جدايي ازهم


13- خوشبخت خواهيم بود و اين را هم بدان كه


14- از زدن اين حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش


15- اين مطالب را از روي عمق احساسم مينويسم و چقدر برايم ناراحت كننده است اگر


16- باز بخواهي در صدد دوستي با من برآيي . بنابراين از تو ميخواهم كه


17- جواب مرا ندهي . چون حرفهاي تو تمامش


18- دروغ و تظاهر است و به هيچ وجه نميتوان گفت كه داراي كمترين


19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همين سبب تصميم گرفتم براي هميشه


20- تو و يادگار تلخ عشقت را فراموش كنم و نمی توانم قانع شوم كه


21- تو را دوست داشته باشم و شريك زندگي تو باشم .

و در آخر اگر ميخواهي ميزان علاقه مرا به خودت بفهمي از مطالب بالا فقط شماره هاي فرد را بخوان!!!

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:35 ] [ *.مصطفی.* ]

http://www.pic.iran-forum.ir/images/ra4rt4bo7iv1kxi4m6.jpg

ساموئل اون ویر، فیلسوف، انسان شناس، و محقق امور جنسی و روانشناس بخش مطالعات جنسی، در کتاب خود با عنوان “یادگیری علوم فردی” در مورد این هوای سرد جذب شده تصریح می دارد که: ” در خصوص افرادی که به شخصه استمناء می کنند، به راحتی می توان گفت که چه ایرادی می تواند بوجود آید. زمانی که آنها خود ارضایی می کنند، در حال ارتکاب به جرم در برابر طبیعت هستند. وقتی انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب ایجاد می شوند که این حرکات برای هر مردی کاملاً قابل درک و تشخیص است و به واسطه ی تاثیر خالی بودن کیسه های منی، این کیسه ها سعی می کنند تا خود را پر کنند و به همین دلیل هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد با همان حرکات کرمی شکل، جذب می شود. این سیگنال ها به مغز فرستاده می شوند، به همین دلیل مایع مغزی زیادی در این میان از بین می رود، و در نتیجه فرد از نظر ذهنی خسته می شود. بد نیست بدانید که تعداد بیشماری از مردها به دلیل عمل منفور خودارضایی دیوانه شده اند. مغزی که پر از هوا شود دیگر توانایی تفکر ندارد و قابلیت های ذهنی خود را به طور ۱۰۰% از دست خواهد داد. به همین دلیل ما هم این عمل نادرست را ۱۰۰% محکوم می کنیم …

به همین دلیل هم هست که فروید خود ارضایی را یک نقص فردی نـامگـذاری مـی کند (بـه این دلیل که طرف دوم در این ارتباط وجود ندارد مگر در خیال). در حین خود ارضایی فرد اگر مرد بـاشــد، یک زن را در ذهن خود مجسم می کند و اگر زن بـاشد یک مرد را در ذهن خود مجسم کرده و با او وارد رابـطـه جنسی می شود. در این حال خستگی چند برابر می شود، چرا که فرد هم از نظر جنسی از خود کار می کشد و هم از نظر ذهنی. تصویر شریک جنسی خیالی، مانند یک لوح در ضمیر ناخودآگاه فرد حک می شود و سبب بروز انزال های شبانه ناخواسته می شود. به این ترتیب که فرد هر چقدر بیشتر خود ارضایی کند، میزان این انزال های شبانه افزایش می یابد.

دمای خارجی بدن انسان ۹۸ درجه فارنهایت است و دمای درونی آن ۱۰۰ درجه فارنهایت. این دما در زمان خود ارضایی افزایش پیدا می کند. زمانیکه انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب در کیسه ی منی ایجاد می شوند، اما به دلیل خود ارضایی، کیسه ی حاوی منی خیلی زودتر از زمان مقرر تخلیه گردیده است. فرایند طبیعی بدین گونه است که کیسه های منی سعی می کنند تا خود را پر کنند، اما از آنجایی که منی خیلی زودتر از بدن خارج شده، چیزی جز هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد جذب نخواهد شد. این هوا بعداً از طریق کیسه منی به سیستم لنفاوی انتقال داده می شود، سپس به مغز انتقال پیدا کرده و باعث ایجاد شک دمایی شده و فضای سردی را میان ماده ی مغزی و سلول ها ایجاد می کند و این امر واکنش نرمال ماده مغزی، سیستم عصبی و جسمانی را مختل می سازد.
کیسه منی می بایست به جای جذب هوا، اسپرم جذب کند، اما این امر مقدور نخواهد بود چراکه اسپرم ها قبلاً آزاد شده اند. علاوه بر این جذب هوا از جذب مایع خیلی ساده تر است.

ساموئل اون ویر، فیلسوف، انسان شناس، و محقق امور جنسی و روانشناس بخش مطالعات جنسی، در کتاب خود با عنوان “یادگیری علوم فردی” در مورد این هوای سرد جذب شده تصریح می دارد که: ” در خصوص افرادی که به شخصه استمناء می کنند، به راحتی می توان گفت که چه ایرادی می تواند بوجود آید. زمانی که آنها خود ارضایی می کنند، در حال ارتکاب به جرم در برابر طبیعت هستند. وقتی انزال به واسطه خود ارضایی پدید می آید، حرکات کرم وار جذب ایجاد می شوند که این حرکات برای هر مردی کاملاً قابل درک و تشخیص است و به واسطه ی تاثیر خالی بودن کیسه های منی، این کیسه ها سعی می کنند تا خود را پر کنند و به همین دلیل هوای مرطوب از طریق آلت تناسلی مرد با همان حرکات کرمی شکل، جذب می شود. این سیگنال ها به مغز فرستاده می شوند، به همین دلیل مایع مغزی زیادی در این میان از بین می رود، و در نتیجه فرد از نظر ذهنی خسته می شود. بد نیست بدانید که تعداد بیشماری از مردها به دلیل عمل منفور خودارضایی دیوانه شده اند. مغزی که پر از هوا شود دیگر توانایی تفکر ندارد و قابلیت های ذهنی خود را به طور ۱۰۰% از دست خواهد داد. به همین دلیل ما هم این عمل نادرست را ۱۰۰% محکوم می کنیم.

اسپرم ها حاوی رمز ژنتیکی DNA (اسید دی اکسی ریبونوکلئیکDeoxyribonucleic Acid)، RNA یا اسید ریبونوکلویک (Ribonucleic Acid)، آنزیم ها، کلسیم، فسفر، نمک های بیولوژیک، و تستوسترون می باشند. زمانیکه استمناء صورت می پذیرد، کلیه ی این اجزای حیاتی از بدن فرد بیرون کشیده می شوند و اگر فرد در دوران بلوغ قرار داشته باشد، امکان رشد کافی را پیدا نمی کند و نیرویی که در این مواد وجود دارد، جذب نشده و از بدن او خارج می شوند.
از آنجایی که میزان زیادی کلسیم به همراه منی از بدن خارج می شود، فرد احساس خستگی شدید در استخوان ها می کند و ممکن است دچار کوفتگی پا شود. لازم به ذکر است که استخوان های تنومند نشان دهنده ی میزان قدرت فرد هستند. همانطور که می دانید گلبول های قرمز خونی و پلاکت ها در مغز استخوان تولید می شوند. فرد جوانی که خودارضایی می کند، اجازه نمی دهد که مایع مغز استخوان به خوبی شکل بگیرد و باید تا آخر عمر خود شاهد عواقب آن باشد. زمانیکه فسفر بیش از حد طبیعی به واسطه خودارضایی از بدن خارج می شود، مشکلات عصبی از قبیل رعشه برای فرد ایجاد می شود. در زمان خود ارضایی لسیتین نیز از بدن خارج می شود که این امر سبب فرسودگی سیستم عصبی می شود و به مرور زمان موجبات بیحالی، ضعف اعصاب و نهایتاٌ مرگ تدریجی سلول های عصبی را فراهم خواهد آورد.

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:32 ] [ *.مصطفی.* ]

 

انسان به دلیل زندگی در محیط اجتماع، موجودی است اجتماعی؛ موجودی كه دوستی و انس با دیگران از ضروریات سازمان وجودی او به شمار می رود.

 احساس نیاز به معاشرت صمیمانه و همدلی و همراهی با دیگران، علاوه بر این كه یكی از جلوه های زندگی اجتماعی به شمار می رود، ندایی برخاسته از اعماق وجود انسان است.

در سلسله مطالب آینده، به بررسی ضرورت و اهمیت دوستی و نقش آن در سرنوشت بشر، رازهای پیدایش و بقای دوستی، آفات دوستی، صفات و ویژگی های دوستان شایسته و ناشایسته، و حقوق دوستی از دیدگاه امام علی علیه السلام می پردازد. دوستی یكی از موضوعات مهم اخلاقی و اجتماعی است كه حجم زیادی از سخنان امام علی علیه السلام را به خود اختصاص داده است. در كلمات گران بهای آن حضرت با دو نوع دوستی رو به رو هستیم: دوستی با خدا و دوستی بامردم.(1)

 

 

* * * * *

اجتماعی بودن انسان

انسان بعد از تولّد در محیط های مختلف قرار می گیرد. هر محیطی به گونه ای در رشد و شكوفایی استعدادهای انسان مؤثر است. اجتماع یكی از این محیط ها به شمار می آید.

انسان موجودی است اجتماعی؛ موجودی كه دوستی و انس با دیگران از ضرورت های سازمان وجودی او به شمار می آید. بنابراین، در محیط جامعه برای خود دوستانی بر می گزیند تا در غم و شادی و رفع مشكلات روحی و مادی یاری اش كنند.

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

غریب كسی است كه او را دوست نباشد.(2)

احساس نیاز به معاشرت صمیمانه و هم دلی و هم راهی با دیگران، علاوه براین كه یكی از جلوه های زندگی اجتماعی به شمار می رود، ندایی برخاسته از اعماق وجود انسان است. هیچ انسانی با قطع پیوندهای دوستانه و گوشه گیری احساس آرامش نمی كند. انزواطلبی نوعی بیماری است كه اسلام پیروانش را از آن باز داشته است.

شاید فقط یك مورد برای ترجیح عزلت و كناره گیری بر معاشرت با مردم وجود داشته باشد و آن در صورتی است كه فرد، بسیار سست اراده، تأثیرپذیر و هم نشینانش بسیار فاسد باشند.(3) به نظر می رسد، روایات ستاینده ی عزلت و كناره گیری از مردم درباره ی این گروه و موقعیت ویژه صادر شده است؛ یعنی هر گاه معاشرت سبب شود انسان از یاد خدا باز بماند یا دچار معصیت شود، به یقین باید از آن دست كشید و تنهایی را برگزید.

علی علیه السلام می فرماید:

به تنهایی مأنوس تر باش تا به همدمان بد.(4)

از همنشین و رفیق بد دوری كنید؛ زیرا او رفیق خود را فاسد و هلاك می كند.(6)


 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:28 ] [ *.مصطفی.* ]

 

پنجره های عشق ، چشمهای تو

 

 

شما که غریبه نیستید

تنها نشسته ام

وبه شما دارم فکر میکنم

به گیسوانتان

رها شده دردست باد

چشمهایتان

پنجره های عاشقی

آنگاه

که پلک باز می کنی

و عشق  

برایم دست تکان می دهد

 

بانوی رویاهای دست نیافتنی دل من!

 


 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:27 ] [ *.مصطفی.* ]

دویست و‌پنجاه سال پیش از میلاد در چین باستان، شاهزاده‌ای تصمیم به ازدواج گرفت. با مرد خردمندی مشورت کرد و تصمیم گرفت تمام دختران جوان منطقه را دعوت تا دختری سزاوار را انتخاب کند. وقتی خدمت‌کار پیر قصر، ماجرا را شنید، غمگین شد! چون دختر او هم مخفیانه عاشق شاهزاده بود.

دختر گفت: او هم به آن مهمانی خواهد رفت. مادر گفت: تو شانسی نداری؛ نه ثروتمندی و نه خیلی زیبا. دختر جواب داد: می‌دانم که شاهزاده هرگز مرا انتخاب نمی‌کند؛ اما فرصتی است که دست‌کم یک بار او را از نزدیک ببینم.

روز موعود فرا رسید و همه آمدند. شاهزاده رو به دختران گفت: به هر یک از شما دانه‌ای می‌دهم. کسی که بتواند در عرض شش ماه زیباترین گل را برای من بیاورد، ملکه آینده چین می‌شود. همه دختران دانه‌ها را گرفتند و بردند. دختر پیرزن هم دانه را گرفت و در گلدانی کاشت. سه ماه گذشت و هیچ گلی سبز نشد. دختر با باغبانان بسیاری صحبت کرد؛ آنها راه گل‌کاری را به او آموختند؛ اما بی‌نتیجه بود؛ گلی نرویید!

روز ملاقات فرا رسید. دختر با گلدان خالی‌اش منتظر ماند و دیگر دختران هر کدام گل بسیار زیبایی به رنگ‌ها و شکل‌های مختلف در گلدان‌های خود داشتند. لحظه موعود فرا رسید. شاهزاده هر کدام از گلدان‌ها را با دقت بررسی کرد و در پایان اعلام کرد: دختر خدمت‌کار، همسر آینده او خواهد بود!

همه اعتراض کردند که شاهزاده کسی را انتخاب کرده که در گلدانش هیچ گلی سبز نشده است. شاهزاده توضیح داد: این دختر تنها کسی است که گلی را به ثمر رسانده که او را سزاوار همسری امپراتور می‌کند: "گل صداقت" ... همه دانه‌هایی که به شما دادم، عقیم بودند؛ امکان نداشت گلی از آنها سبز شود!

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:27 ] [ *.مصطفی.* ]

 

روز مبادا

دوستت دارم‌ها را نگه می‌داری برای روز مبادا،

دلم تنگ شده‌ها را، عاشقتم‌ها را…

این‌ جمله‌ها را که ارزشمندند الکی خرج کسی نمی‌کنی!

باید آدمش پیدا شود!

باید همان لحظه از خودت مطمئن باشی و باید بدانی که فردا، از امروز گفتنش پشیمان نخواهی شد!

سِنت که بالا می‌رود کلی دوستت دارم پیشت مانده، کلی دلم تنگ شده و عاشقتم مانده که خرج کسی نکرده‌ای و روی هم تلنبار شده‌اند!

فرصت نداری صندوقت را خالی کنی.! صندوقت سنگین شده و نمی‌توانی با خودت بِکشی‌اش…

شروع می‌کنی به خرج کردنشان!

توی میهمانی اگر نگاهت کرد اگر نگاهش را دوست داشتی

توی رقص اگر پا‌به‌پایت آمد اگر هوایت را داشت اگر با تو ترانه را به صدای بلند خواند

توی جلسه اگر حرفی را گفت که حرف تو بود اگر استدلالی کرد که تکانت داد

در سفر اگر شوخ و شنگ بود اگر مدام به خنده‌ات انداخت و اگر منظره‌های قشنگ را نشانت داد

برای یکی یک دوستت دارم خرج می‌کنی برا ی یکی یک دلم برایت تنگ می‌شود خرج می‌کنی! یک چقدر زیبایی یک با من می‌مانی؟

بعد می‌بینی آدم‌ها فاصله می‌گیرند متهمت می‌کنند به هیزی… به مخ‌زدن به اعتماد آدم‌ها!

سواستفاده کردن به پیری و معرکه‌گیری…

اما بگذار به سن تو برسند!

بگذار صندوقچه‌شان لبریز شود آن‌‌وقت حال امروز تو را می‌فهمند بدون این‌که تو را به یاد بیاورند



غریب است دوست داشتن.

و عجیب تر از آن است دوست داشته شدن...

وقتی می‌دانیم کسی با جان و دل دوستمان دارد ...

و نفس‌ها و صدا و نگاهمان در روح و جانش ریشه دوانده؛

به بازیش می‌گیریم هر چه او عاشق‌تر، ما سرخوش‌تر، هر چه او دل نازک‌تر، ما بی رحم ‌تر.

تقصیر از ما نیست؛
تمامیِ قصه هایِ عاشقانه، اینگونه به گوشمان خوانده شده‌اند



دکتر شریعتی
+ نوشته شده در  89/08/19ساعت 19:59  توسط GoOgOoLy  |  7 نظر

داستان عشقی من

من سرم به کار خودم بود

یه روز یک نفر رو دیدم

اون این شکلی بود

ما اوقات خوبی با هم داشتیم

من یک هدیه بهش دادم

ما تقریبا هرشب تا صبح باهم صحبت می کردیم

وقتی دوستام من و با دوستم دیدن اینجوری نگاه می کردن

منم اینجوری بهشون جواب میدادم

اما روز ولنتاین، اون یک گل رز مثل این داد به یک نفر دیگه

خوب فکر میکنید من چکار کردم

آخرشم به این حال و روز افتادم

پدر عاشقی بسوزه دوستان من!

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:26 ] [ *.مصطفی.* ]

ازدواج سخت نيست اگر ...

 



اين جمله را شايد از طرف پدر و مادر و اقوام به گوشتان خورده باشد"مگه ماها که ازدواج کرديم اولش چي داشتيم"!"روزي دست خداست."



در حال حاضر جوانان مشکلات اقتصادي و مستقل نبودن را سد راه ازدواج و تشکيل خانواده مي دانند و برگزاري مراسم و هزينه هاي سنگين و توقعات طرف مقابل با داشتن يک حقوق کارمندي کافي نمي دانند.



اگر جوانان به زندگي گذشتگان و پدر و مادرشان توجه داشته باشند همه آنها از زندگي در خانه پدربزرگان و دور هم با وسايل ابتدايي و ساده مي گويند و بعد از چند سال و داشتن دو سه فرزند صاحب همه چيز از جمله خانه بزرگتر و وسايل بهتر شدند.

جوانان بايد از زندگي پدر و مادرها و کساني که چند ساله ازدواج کردند مي توانند درس بگيرند که زندگي ساده ولي با صبر و گذشت و به دور از افراط و تفريط ، توانسته اند يک زندگي خوب و متوسط داشته باشند.
جوانان زمان ازدواج و داشتن زندگي مستقل را زماني که خانه و ماشين و درآمد کافي براي برگزاري مراسم عروسي را داشته باشند مي دانند و از ازدواج کردن واهمه دارند.



بيشتر جوانان به دليل واهمه از يک زندگي مستقل،ازدواج را به تاخير انداخته تا پس از جمع آوري و اندوخته کردن مال و اطمينان کامل گام پيش نهند.



اما اغلب اين گونه دغدغه ها براي جوانان روا نيست، زيرا با حداقل ها نيز مي توان زندگي را آغاز کرد،چون رزق و روزي در گرو ازدواج است.

در همين زمينه بسياري از احاديت و آيات قرآني آورده شده است،"خانواده تشکيل دهيد که آن براي شما روزي آور است"و رسول اکرم(ص) در کلام شيرين ديگري مي فرمايد:"با زنان ازدواج کنيد که آنان،ثروت و روزي مي آورند."



پيامبر گرامي مي فرمايد:"به وسيله ازدواج روزي بيابيد."

نه تنها عنايت الهي در ازدواج محسوس است، ازدواج عاملي است براي دستيابي به روزي.



اما نمي‏توان صرفا به دليل کار يا شغل کم درآمد ، امر مهم ازدواج را ناديده گرفت و معيارهاي مهم ديگر را فراموش کرد و نياز به داشتن زندگي مشترک را فقط به دليل نداشتن پول، کنار گذاشت. همان طور که در احاديث ديگر ديده‏ايم ، به فرموده پيامبر(ص) :" بي همسران را همسر دهيد ، زيرا با اين کار ، خداوند ، اخلاق آنان را نيکو و روزي‏شان را زياد مي‏کند و به جوان‏مردي شان مي‏افزايد". از اين نکته بر مي‏آيد که به واسطه امر مهم ازدواج، خداوند، شخص را در به دست آوردن شغل (که همان وسيله روزي است) ، ياري مي‏کند.

درست است که براي تأمين اکثر نيازهاي بشريت، پول مهم است، اما بعضي از تاخير در ازدواج ها واقعا از بي پولي نيست بلکه راضي نبودن به آن اندازه دارايي است که مي تواند يک زندگي دونفره ي ساده را تشکيل داد.
ديدگاه کارشناسان و صاحب نظران نيز در اين خصوص اين است:"جوانان موانع اقتصادي را مهمترين مشكل ازدواج و ادامه تحصيل را مقدم بر امر ازدواج مي‌دانند".



"مشكلات اقتصادي ، بالابودن هزينه تهيه جهيزيه ، ميزان مهريه ، اجاره و خريد خانه ، بالابودن هزينه مراسم عروسي، مشكلات فرهنگي و موانع خانوادگي و اجتماعي را از ديگر موانع سد راه ازدواج جوانان مي دانند".

"اما کارشناسان بر اين باورند بهترين راه تامين هزينه‌هاي مربوط به ازدواج را تامين هزينه‌ها از سوي والدين، پس‌انداز و توان مالي شخصي، وام گرفتن از بانكها و صندوق‌هاي قرض الحسنه است و جوانان در آغاز زندگي مي توانند به راحتي اين مشکلات را حل کنند".

فلسفه رزق و روزي بعد از تشکيل خانواده در بين جوانان بايد به يک باور اعتقادي تبديل شود تا از ازدواج و تشکيل خانواده ترسي نداشته باشند.

براي حل بحران بالا رفتن سن ازدواج همه بايد دست به دست هم بدهيم . هر کس در حد توان خود . اگر در حال حاضر جوانان کمي از سختگيري‏ها بکاهند و با دقت و به آساني به آن بنگرند و فقط به داشتن شغل مناسب و درآمدزا و به اندازه کفاف نيازهاي يک خانواده ، خود را قانع کنند ، شرايط ازدواج را مهيا ساخته اند.

 

پ ن:برگرفته از سایت ایران الایو...

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:22 ] [ *.مصطفی.* ]

 

 

نمی دانم کدام نگاهت را به تصویر کشم،

کدام بهار وجودت را که سراسر از نور است، به روی بوم آورم...

و کدام اقیانوس بی انتهای مهرت را که سرشار از محبت است، با رنگ به روی کاغذ روان کنم..

نسیم روح بخش تو تسکین دردهای شبانه ی من است...

و خیال روی تو همواره همراه من است...

دلم در هوای عطراگین نفسهایت، آرام می گیرد؛

 

                                                بتاب بر جسم خسته ام...

     بتاب و بسوزان،

               فراموشی ها را...

                      تاریکی اندوه را...

                                                             بی رنگی را...       

                    درد را...

              آغاز بودن را تجربه می کنند، پیله شکسته های جدا از قفس...    

                                          به تو باید رسید تا نور شد

                                           و تمام راه، راز ماند تا جاودانه  شد...                 

                                               کدام راه مرا به تو خواهد رساند..؟

                                                   چقدر فاصله مانده تا به تو رسید..؟

 

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:18 ] [ *.مصطفی.* ]

 

 

                             

دوستی داشتم با دلی بزرگ، قلبی مهربان، روحی پاک.

 عجب صبری داشت! چه تحملی داشت! از این زندگی... از این دنیا...

چه بغضهایی که در گلو نگاه نداشته بود! چه اشکهایی که در خود فرو نریخته بود!

همیشه می گفتمش: عجب صبری داری خوشا به حالت، کاش من هم ذره ای از صبر تو داشتم.

تا اینکه یک روز دیدمش، گفتم فلانی چه خبر؟

دیدم سر بر شانه هایم گذاشتو های های گریه کرد...

گفت: دگر طاقتم تمام شد. دلم از آدم ها خیلی گرفته...

 

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:16 ] [ *.مصطفی.* ]

 

پروردگارا 

             

داده هایت ، نداده هایت و گرفته هایت را شکر می گویم

                            

       چون داده هایت نعمت ، نداده هایت حکمت و گرفته هایت امتحان است.

                                                         

 

یادم باشد حرفی نزنم که به کسی بر بخورد
نگاهی نکنم که دل کسی بلرزد
خطی ننویسم که آزار دهد کسی را
که تنها دل من ؛ دل نیست

 

 


 

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:15 ] [ *.مصطفی.* ]

 

س ام اس قهر جدید

اس ام اس قهر

شیشۀ نازک احساس مرا دست نزن !
چِندشم می شود از لکۀ انگشت دروغ …!!!
آن که میگفت که احساس مرا می فهمد ….
کو کجا رفت که احساس مرا خوب فروخت

اس ام اس قهر جدید تیر 90

 

بی نقاب باش،گاهی فقط شبیه خودت ….
همیــن

اس ام اس قهر جدید تیر 90

هر چقدر
عطرت را عوض کنی
باز هم تنت…

بوی کثیفِ خیانت می دهد
عزیزِ لعنتی ام

اس ام اس قهر جدید تیر 90

سخن از ماندن نیست من و تو رهگذریم

***

اس ام اس عاشقانه غمگین

عمیق ترین درد در زندگی مردن نیست ،
بلکه پنهان کردن قلبی ست که به اسفناک ترین حالت شکسته شده .

اس ام اس قهر جدید تیر 90

بی‌تو هم می‌شه سفر کرد
حتی تا آخر دنیا
بی‌تو هم می‌شه رها شد
مثل خورشید روی دریا

***
باورش سخته می‌‌دونم
اما دیگه دل‌ بریدم
من همون عشق قدیمم
ولی‌ دل‌ به تو نمیدم

***
برو از خونه قلبم
بذار این پنجره وا‌ شه
برو سایت رو بسوزون
بذار خورشید مال ما شه

***

به تو نفرین به تو نفرین
‌ای عزیز دل‌ سپرده
عاشق قدیمیه تو
پشت بی‌ وفایی مرده

اس ام اس قهر جدید تیر 90
خوابگردی مشوش ام که از بام رویاها
بر سنگفرش زندگی سقوط کرده ام
کوفته شد تنم از این همه نزول
اما چه باک که به حقیقت رسیده ام

***
داستان کابوس های من…
تکرار روزمرگی من و تو بود
و خواب های بی انتهایم را
لالایی دوست داشتنی ات هرگز سبب نشد

***
شب های پر ستاره ی رویا
ارزانی تو باد
زیرا که من سال هاست به خورشید رسیده ام
(نوشته امین پارسا)

 

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:9 ] [ *.مصطفی.* ]

 

اس ام اس مخصوص جدایی و خداحافظی از عشق

اس ام اس مخصوص جدایی و خداحافظی از عشق


چگونه بگذرم از عشق ، از دلبستگی هایم ؟
چگونه می روی با اینکه می دانی چه تنهایم ؟
خداحافظ ، بدون تو گمان کردی که می مانم
خداحافظ ، بدون من یقین دارم که می مانی !!!

trans اس ام اس مخصوص جدایی و خداحافظی از عشق* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

واپسین لحظه دیدار ، منو دست گریه نسپار ، توی تردید شب خدا نگهدار ، اگه خوابم اگه بیدار ، تو ی این فرصت تکرار ، بگو عاشقی برای آخرین بار

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

هنوز نیامده ای خداحافظ ؟ تقصیر تو نیست ، همیشه همین گونه بوده ، برو اما من پشت سرت نه دست که دل تکان می دهم

 

===========================

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ
مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ
مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را
برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خداحافظ ای ماه شبهای تارم
خداحافظ ای درد جانسوز جانم
خداحافظ ای عشق روزای خوبم
خداحافظ ای شور و شوق حضورم

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آمدی چه زیبا ، گفتم دوستت دارم چه صادقانه ، پذیرفتی چه فریبنده ، نیازمندت شدم چه حقیرانه ، به خاطر یک کلمه مرا ترک کردی چه ناجوانمردانه ، واژه غریب خداحافظ به میان آمد چه بی رحمانه ، و من سوختم چه عاشقانه ،

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میگویم سلام ، هیچکس جوابم را نمیدهد ، پس خدانگهدار میگویم شاید از سر اتفاق ، یک نفر دست هایش تکان بخورد .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
شرر زدی جگرم ، نازنین خداحافظ

شکست بال و پرم ، نازنین خداحافظ

دوان به سوی توبودم ، که از جفا تیری

زد عشق بر کمرم ، نازنین خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

برو باشد ولی من هم خدا و عالمی دارم ، من از دنیا گله مندم که از مهر تو کم دارم ، ببین یک خواهشی دارم مرا در خود کمی حل کن ، نگو رفتم خداحافظ کمی دیگر معطل کن .

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بیخودی متاسف نباش
تو آمده بودی که بروی اصلا!
تو چه می دانی چه ترسی ست
ترس از کوچه ی بعد از خداحافظ؟

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این قصه هم رسیده به پایان خداحافظ
جان شما و خاطره هامان خداحافظ
من میروم بدون تو اما دعایم کن
در اولین تراوش باران خداحافظ

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خداحافظ برای تو چه آسان بود
ولی قلب من از این واژه لرزان بود
خداحافظ برای تو رهایی داشت
برای من غم تلخ جدایی داشت

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

طعم ِ خیس ِ اندوه و اتفاق ِ افتاده

یک … آه ! … خداحافظ یک فاجعه ی ساده

خالی شدم از رویا ، حسی منو از من برد

یه سایه شبیه من ، پشت پنجره پژمرد

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خدا لعنت کند بر واژه ها حتی خداحافظ !
که یعنی آتشی افتاده در من با خداحافظ !
سکوت افتاده مثل رعشه ای بر استخوانهایم
شبیه موج سرد ساحل دریا خداحافظ

 

[ یک شنبه 3 مهر 1390برچسب:, ] [ 12:8 ] [ *.مصطفی.* ]
صفحه قبل 1 2 صفحه بعد
.: Weblog Themes By Iran Skin :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید ای عزیزی که فلک کرده مرا از تو جدا / از کجا غنچه بچینم که دهد بوی تو را . سلام عزیزان خوش آمدید به وبلاگم امیدوارم راضی برگردی آزش ولی بی نظر نرید بیرون؟ ممنونم!
آرشيو مطالب
امکانات سایت

آی پی رایانه شما :


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

فال حافظ




آمار سایت


..
استخاره آنلاین با قرآن کریم



كد تقويم